در تعریف قدرت نرم به یک سری عناصر توجه میشود که رعایت آنها و رعایت معیارهای این عناصر باعث جاذبهدار شدن و تأثیر قدرت نرم شود. یکی از این عناصر عبارتست از: جاذبهی فرهنگی، که مشتمل بر عقاید، ارزشها و باورهای یک جامعه است و آن همان چیزی است که تعبیر به هویت ملی میشود. در واقع هویت ملی برای یک جامعه به منزلهی روح برای بدن است و همانطور که روح در بدن نباشد، جسم میمیرد؛ اگر مملکتی هویت نداشته باشد بهتدریج خواهد مرد.
هویت دو کارکرد دارد؛ از لحاظ داخلی عامل همبستگی مردم است و از لحاظ بینالمللی نیز عامل شناسایی کشور به سایر دولتهاست. هویت ملی یک مسألهی جمعی است که بنیادهای تاریخی، فرهنگی و اعتقادی یک ملت را در بر میگیرد. تکوین هویت ملی یک امر پیچیده و طولانی است و از طریق آموزش از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و حتی میتوانیم بگوییم که رنگها و معماری هم در تشکیل این هویت اثرگذار است. بنابراین هرگونه چالشی در هویت ملی باعث تضعیف و کاهش جاذبههای فرهنگی آن ملت میشود.
دومین عنصر دسترسی به ابعاد قدرت نرم در سطوح ملی و سطوح منطقهای و بینالمللی است. هر کشوری که به کانالهای ارتباطی منطقهای و بینالمللی دسترسی و ارتباط بیشتری داشته باشد، قطعاً از قدرت نرم بالاتری برخوردار است، مثل عضویت در کنوانسیونهای بینالمللی یا عضویت در سازمانهای بینالمللی و ایفای یک نقش مؤثر در این سازمانها.
سومین عنصر، پذیرش جهانی است؛ به این معنا که یک دولت بتواند در الگوها، ارزشها و اولویتهای دیگر ملتها تغییر بهوجود بیاورد. قطعاً چنین کشوری دارای قدرت نرم بسیار بالایی است.
چهارمین عنصر، تأثیرگذاری بر سطوح مختلف نظام بینالمللی است که مثلاً در مورد ایران میتوانیم به تأثیر بر چرخش سیاست امریکایی "خاورمیانهی بزرگ به خاورمیانهی جدید" اشاره کنیم.
بر اساس تعریف رابرت دال و دیگران، اعمال قدرت آن است که طرف مقابل شما کاری را انجام دهد که شما نمیخواهید اما او میخواهد. در عملیات نرم فرد این کار را با اختیار خود انجام میدهد، در حالی که در عملیات سخت شما او را با زور وادار میکنید تا مطابق خواستهی شما تغییر رفتار دهد. در نبرد نرم این حرکت به گونهای انجام میپذیرد که فرد با میل خود یا خلاف میل خود عملی را انجام میدهد که نهایتاً به نفع شماست ولی شما در مورد آن زور به کار نبردهاید. اینجا روشهای دیگری وجود دارد که یکی از آنها "فریب" یا "بزرگنمایی" است که باعث تضعیف روحیهی طرف مقابل میشود و فرد، آمادگی لازم را برای پذیرفتن نظرات دیگران پیدا میکند. بنابراین در جنگ نرم، تأثیرگذاری از نوع غیرمستقیم است.
ماهیت زور یا اعمال اقتدار در جنگ نرم با ماهیت آن در جنگ سخت متفاوت است. زور یعنی ایجاد تغییر در رفتار دیگران، بر خلاف میل آنها. در جنگ نرم همین اتفاق رخ میدهد و ممکن است خلاف میل فرد باشد اما فرد خودش آن را چندان احساس نمیکند. تصور کنید فردی را که کلاهبرداری میکند؛ او به نوعی مبلغی پول را از دست شخصی درمیآورد اما با فریب و روشهایی که شخص را وادار میکند با دست خودش این کار را انجام دهد. حال تصور کنید دزدی با زور پول شخصی را در خیابان بقاپد؛ هر دو به نحوی با استفاده از زور این کار را انجام دادهاند اما ماهیت این زور، متفاوت است.
از لحاظ روانشناسی، انسان یک سیستم است که مجموعهای درونداد (اطلاعاتی که به فرد داده میشود) و مجموعهای برونداد دارد. اگر شما بتوانید درونداد و اطلاعاتی را که به ذهن او وارد میشود به نوعی کنترل کنید، تا حدودی میتوانید رفتار برونی او را هم کنترل کنید. وقتی ورودی یک کارخانه کنترل شود، خروجی آن را نیز در کنترل است. در نبرد نرم، همین کار صورت میگیرد. اطلاعات مورد نیازی که ظاهراً مفید است، به فرد داده میشود اما این اطلاعات ممکن است "درست"، "گزینش شده" یا "اشتباه" باشد. نهایتاً رفتاری که از فرد منتج میشود، رفتاری است که شما مایلید صورت بپذیرد.
نخبگان هر خبری را که میشنوند، نمیپذیرند. ابتدا با شک و تردید برخورد میکنند؛ زیرا خود یک سیستم گزینشی دارند. برای اینکه اطلاعاتی را به نخبگان انتقال دهید، لازم است از فرایند دیگری استفاده کنید. اما بخش بزرگی از تودهی مردم هرچه را که میشنوند، میپذیرند؛ این در حالی است که نخبگان در بخش عمدهی آنچه میشنوند، شک میکنند. بنابراین در عملیات نرم روشهای مختلفی دنبال میشود تا به نتیجهی دلخواه حاصل شود.
آمریکاییها در این مسیر از روشهای مختلفی استفاده میکنند. در فیلم سینمایی ماتریکس اینگونه القا میشود که دنیا، دنیایی مجازی و ماتریکسی است که تنها گروه اندکی در آن زنده و واقعی و درصدد نجات یک شهر یا مرکز به نام زاین یا صهیون هستند. یعنی همهی دنیا در مسیری اشتباه و خوابی ویژهاند و گروه زندهای که میخواهند دنیا را نجات دهند، صهیون هستند. این القائات عجیب، با استفاده از اوج توانایی تکنولوژیک در حوزهی رسانه صورت میگیرد.
گاهی اوقات عملیات روانی دیگران آنقدر جذاب است که فرد به سرعت دچار خودفریبی میشود و حاضر نیست توجه کند که مثلاً فیلم هریپاتر چه پیامی در خود دارد؟ چرا در این فیلم وقتی قرار است هری پاتر با زن چینی ازدواج کند، ناگهان در داستان، آن شخص حذف و فردی اروپایی جایگزینش میشود. زیرا از نظر آمریکاییها زمانی که کشوری مانند چین از لحاظ اقتصادی به سرعت رو به رشد است، نباید به یک الگو تبدیل شود. این داستانها و فیلمها بدون پیام سیاسی نوشته و تولید نمیشوند. همهی این نکات، ظرافت کار عملیات نرم را نشان میدهد. بنابراین زمانی که ما میخواهیم در مقابل جنگ نرم، پدافند کنیم باید بتوانیم این ظرافتها را بشناسیم و در مقابل، الگوی مقاومتمان را به همان ظرافت طراحی کنیم.
-تافلر.آلوین موج سوم.مترجم شهیندخت خوارزمی نشرنو.
-تولایی.محمد معناومفهوم قدرت نرم درگفتمانهای غربی واسلامی.انتشارات پژوهشکده ی مطالعات بسیج
-هانتینگتون.ساموئل نظریه ی برخوردتمدن ها.ترجمه مجتبی امیری انتشارات وزارت امورخارجه.
-نای جوزف.قدرت نرم.ترجمه محسن روحانی.انتشارات دانشگاه امام صادق
-جمعی ازنویسندگان.واکاوی قدرت هوشمند.نشرنیروی مقاومت بسیج.
-فوکویاما.فرانسیس.پایان نظم ترجمه غلام عباس توسلی.انتشارات جامعه ی ایرانیان
-ابوغنیمه زیاد.یهوددرفرهنگ تبلیغات ورسانه های غرب.ترجمه ی عبدالفتاح احمدی انتشارات ضیاء اندیشه
-جان ام کالینز.استراتژی بزرگ.ترجمه ی کوروش بایندر.انتشارات دفترمطالعات وزارت امورخارجه
-یزدی نژاد.زهرا.مجموعه مقالات ناتوی فرهنگی.انتشارات خورشیدباران
- مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران 1383 جنگ نرم 2: ویژه جنگ رسانهای، گردآوری و تدوین حمید ضیاییپرور، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران.
- رفیعی، عبدالله دولتها وافکارعمومی (جنگ روانی)، تهران: نشر دادار.
-. مولانا، حمید جنگ روانی وفریبکاری رسانه ای، فصلنامه پژوهش وسنجش، سال دهم، شماره 34.
- تانکارد جیمز و سورین ورنر نظریه های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- هانتر، شیرین ، آینده اسلام و غرب، ترجمه همایون مجد، تهران: نشر و پژوهش فرزانروز
- الیاسی، محمدحسین عملیات روانی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران ؛تحلیل محتوای رادیو فردا ورادیو صدای آمریکا؛ فصلنامه عملیات روانی، سال سوم، شماره 10
-تافلر، الوین. جنگ وضد جنگ، ترجمه مهدی بشارت، تهران: انتشارات اطلاعات.
-علیرضا صالحی، تاریخچه بازیهای رایانهای، ماهنامه شبکه، .
جمهورى اسلامى به دلایل عدیدهاى که به برخى از آنها در زیر اشاره خواهد شد، زمینهها و شرایط لازم را براى کسب قدرت معنوى و ارتقاى نصاب محبوبیت خود در میان کشورهاى منطقه فراهم ساخته است و به برخى از سیاستها و خط مشىهاى سادهانگارانه وناسنجیدهاى که به ویژه در سالهاى اولیه پیروزى انقلاب به سردى روابط و کاهش اعتبار بینالمللى او به ویژه در منطقه منجر شده بود؛ تدریجاً پایان داده است. دیپلماسى فعال کشور در چند سال اخیر به اتخاذ، احیا و تثبیت سیاستهاى خاصى دامن زده است که مجموعاً به خروج کشور از انزوا و تصویرسازى مثبت از آن در افکار عمومى بین المللى و زدودن برخى ابهامات و در یک کلام کسب هژمونى فرهنگى کمک شایان کرده است. برخى از این سیاستها عبارتند از:
تلاش در جهت:
- کسب موقعیت برتر به عنوان بزرگترین کشور منطقه، با پیشینه و غناى تاریخى کهن و موقعیت استراتژیک
- اتحاد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام .
- تشنجزدایى و پیشبرد صلح و امنیت در سطح منطقه و جهان.
- ایجاد درهمآمیختگىهاى فرهنگى، اقتصادى و دینى وسیع با بسیارى از کشورهاى منطقه.
- حسن همجوارى با همسایگان و ارتقاى اعتماد فی مابین از طریق اجراى اقدامات اعتمادساز.
- اعلام خاورمیانه به عنوان منطقهاى عارى از سلاحهاى کشتار جمعى.
- تحرک دیپلماتیک و حضور موفق در مجامع بین المللى.
- التزام عملى به رعایت معاهدات و پیمانهاى بین المللى.
- حل و فصل مسالمتآمیز بحرانهاى منطقهاى و بین المللى.
- محکومیت مستمر اسرائیل به عنوان کانون شرارت در منطقه.
- احقاق حقوق ملت مظلوم فلسطین.
- نفى جهانى ذهنیت جنگ سرد و دشمن سازى توهمى.
- مشارکت فعال در اعطاى کمکهاى بشردوستانه به جامعه بینالملل.
- فعالیت دیپلماتیک گسترده در جهان اسلام در دوره ریاست کنفرانس اسلامى (اجلاس هشتم).
- شکلگیرى و فعالیت سازمان همکارى اقتصادى (اکو).
- مبارزه با کشت، تولید، توزیع و ترانزیت مواد مخدر.
- مبارزه جدى با تروریسم .
- قطع رابطه با رژیم آپارتاید (افریقاى جنوبى)به عنوان یک افتخار تاریخى در سالهاى اولیه بعد از پیروزى انقلاب
- مخالفت صریح با حضور نیروهاى خارجى در منطقه.
- زمینهسازى براى اجراى اعلامیه جهانى حقوق بشر اسلامى.
- اتخاذ تدابیر عینى در جهت رفع تنشها و بحرانها همچون بحران بوسنى، آسیاى مرکزى، قفقاز، افغانستان و عراق.
- مخالفت با جریانات افراطى و بنیادگرایانه در جهان اسلام.
- صدور فیلمهاى داراى محتواى غنى فرهنگى و تلاش در جهت گسترش زبان فارسى.
- کمکهاى اقتصادى به برخى از کشورهاى فقیر منطقه و جهان اسلام.
- مشارکت فعال در احیاى سنت حج ابراهیمى و کسب وجهه به ویژه در میان تودههاى مسلمان.
- تحرک جدى در برخورد با اهانتهاى دشمنان به اسلام همچون قضیه سلمان رشدى.
لازم به ذکر است که جمهورى اسلامى به دلیل طرح برخى اتهامات به ویژه از سوى امریکا همچون: تلاش براى صدور انقلاب اسلامى به سایر کشورهاى اسلامى، حمایت از جریانات افراطى و تندروانه، حمایت از تروریسم، دشمنى قاطع با اسرائیل، نقض حقوق بشر، حمایت جدى از حزب اللَّه و انتفاضه ملت فلسطین، تلاش براى دستیابى به سلاح اتمى، دامن زدن به برخى اختلافات تاریخى میان مسلمین، انتقامگیرى به خاطر جنگ هشت ساله با عراق به ویژه از کشورهاى کمک کننده به عراق، مالکیت عدوانى بر جزایر سهگانه مورد ادعاى امارات، تلاش در جهت احراز رهبرى جهان اسلام، نامشروع نمایاندن برخى حاکمیتهاى موجود در جهان اسلام، تلاش در جهت تضعیف موقعیت امریکا در منطقه و مسایلى از این دست؛ همواره در تحقق این هدف؛ یعنى کسب و ارتقاى قدرت و اعتبار معنوى با مشکلات و موانع جدى مواجه بوده است و در این راه هزینههاى سنگینى متحمل شده است. اما روند موفقیت کشور در کسب این مهم همواره صعودى بوده است.
شیوه عمده این تأثیرگذاری نیز به این صورت است که ابتدا مجموعه مؤلفه هایی را در ارتباط با یک موضوع استخراج می کنند؛ یعنی در رابطه با موضوعی که می خواهند القائی درمورد آن داشته باشند، چند مؤلفه را استخراج کرده و سعی می کنند دست کم نیمی از این مجموعه مؤلفه ها صادق باشد. آن گاه این اطلاعات صحیح را به عنوان پوشش و چتری به کار می گیرند تا در دل آن، چند موضوع خلاف واقع و نادرست را با تجزیه و تحلیل هایی و به عنوان کالا و خدمات فکری و فرهنگی به کام مخاطب بریزند. بنابراین با جذابیت ظاهری که برای مخاطبان ایجاد می کنند، آن ها را در پی بردن به انگیزه اصلی، دچار مشکل کنند. زیرا هنگامی که مخاطب می بیند چند مورد از این مؤلفه ها صحیح است، دیگر کل آن پدیده و تحلیل ارائه شده از آن را می پذیرد. دشمنان از این طریق می توانند اهداف مورد نظر خود را به مخاطب تحمیل کنند. استفاده از قدرت نرم علیه تمامیت ارضی، استقلال و هویت ملی کشور تنها در شرایط ضعف و شکست نظام اتفاق نمی افتد بلکه در «پیروزی های خیره کننده» هم از این ابزار برای تضعیف موقعیت داخلی و بین المللی انقلاب و نظام استفاده می شود. شیوه های به کارگیری جنگ نرم طی مراحل مختلف و با ابزار متفاوتی انجام می گیرد. شاید اولین کاری که در جنگ نرم انجام می شود این است که شخص را نسبت به دیدگاه های خود دچار شک و تردید می کند. شک، فرد را دچار خلأ فکری و منطقی می کند و او آماده می شود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد.
بنابراین ابتدا فرد باید نسبت به منابع فکری خود شک کند. در مرحله دوم، مخاطب باید منابعی که اطلاعات در آن ریخته می شود را بپذیرد. برای نمونه دشمن می گوید: رسانه های شما دروغ می گویند یا همه واقعیت را نمی گویند و براساس منافع خودشان این کار را می کنند... در نتیجه نسبت به صحت عمل رسانه های خودی شک پیدا می شود؛ ولی همچنان نیاز هست که منابع اطلاعاتی دیگری جایگزین آن شود. آن گاه سریعاً منابع رقیب از سوی دشمنان معرفی می شوند. تزریق اطلاعات این گونه صورت می پذیرد. یکی دیگر از روش های مهم در جنگ نرم، فریب است؛ یعنی مخاطب باید به این نتیجه برسد که باید این کار را انجام دهد و راهی جز این ندارد.
این زمانی است که گزینه های مقابل او آنقدر محدود شود که هرچه را در دایره گزینشش انتخاب کند، برای طرف مقابل، برد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گریزی نیست.
مهم ترین و بالاترین سطح فریب این است که فرد را به خودفریبی بکشانند. گاهی فرد فریب می خورد اما می داند که فریب خورده و چاره ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می خورد اما هرچه تلاش می کنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امکان پذیر نیست چراکه نمی خواهد باور کند که فریب خورده است.
شیوه دیگر اعمال جنگ نرم ایجاد ادبیات و روش های مطلوب برای جذب مخاطب میباشد. هر انسانی، ارزش ها و هنجارهایی در ذهن خود دارد. اگر مطالبی که دیگران می گویند تفاوت زیادی با این ارزش های ذهنی داشته باشد، آن را پس می زند. به عنوان مثال هیچ گاه فردی مذهبی پیامی کاملاً ضدمذهبی را نمی پذیرد و شدیداً با آن پیام مقابله می کند به همین دلیل دشمن تلاش می کند پیام مورد نظرش را باتوجه به ارزش ها و هنجارهای مخاطبان، طراحی کند و با ادبیات و شیوه هایی کاملاً معقول و پسندیده مخاطب را در ابتدا جذب کرده و سپس مفاهیم و ارزش های موردنظر خود را به صورت نامحسوس به او القاء نماید.
از این رو یکی از مسائل پراهمیت در جنگ نرم، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش های ما را منفور و نامطلوب نشان می دهند؛- ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد- آن گاه یک ادبیات جایگزین مطرح می کنند و از این راه به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می گذارند. این گونه است که بعد از مدتی، فرد دچار عمیق ترین شکل فریب، یعنی خودفریبی می شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می انگارد و در نتیجه مقابل آن می ایستد.
همان طور که اشاره شد، جنگ روانى جدید به عنوان عملى سازمان یافته و برنامه ریزى شده پدیده اى همیشگى و پیوسته که اختصاص به مقطع زمانى خاصى هم ندارد. با توجه به این مسأله مى توان اهداف جنگ روانى را در یک تقسیم بندى به اهداف سیاسى و اهداف نظامى و در تقسیم بندى دیگر، آن را به اهداف و مقاصد استراتژیکى و مقاصد تاکتیکى، تقسیم نمود که البته شرح هر کدام از آنها و یافتن مصادیق شان فرصت و مجال دیگرى مى طلبد و از حوصله بحث خارج است.
به هر روى، با توجه به این که ماهیت اصلى عملیات روانى به اعتراف خود آمریکایى ها عبارت است از تلاش براى تأثیرگذارى بر افکار، احساسات و تمایلات گروه هاى دوست، دشمن یا بى طرف مى توان تا حدودى به برخى از مهمترین اهداف جنگ روانى پى برد:
1- تأثیرگذارى شدید بر افکار عمومى جامعه مورد هدف، از راه طرح جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است و البته موفقیت هایى هم در این زمینه داشته است.
2- ترساندن از مرگ یا فقر یا قدرت خارجى سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن براى ایجاد جو بى اعتمادى و ناامنى روانى.
3- اختلاف افکنى در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام هاى نظامى و سیاسى کشور مورد نظر در راستاى تجزیه سیاسى کشور.
4- اشاعه بذر یأس و نومیدى درمیان مردم و بویژه نسل جوان به منظور بى تفاوت کردن آنها نسبت به کشور خود و تحولات احتمالى آتى.
5-کاهش روحیه و کارآیى رزمى (البته در زمان جنگ نظامى).
6- ایجاد اختلال در سامانه هاى کنترلى و ارتباطى کشور هدف.
7- تبلیغات سیاه (با هدف براندازى و آشوب) به وسیله شایعه پراکنى، پخش تصاویر مستهجن ، جوسازى از راه پخش شب نامه ها و...
8- تقویت نارضایتى هاى ملت به دلیل مسائل مذهبى، قومى، سیاسى و اجتماعى نسبت به دولت خود به طورى که در مواقع حساس این نارضایتى ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.
9- تلاش براى بحرانى و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل هاى نادرست و اغراق آمیز که مقام معظم رهبرى نیز در دیدار اخیر اعضاى مجلس خبرگان با ایشان به آن اشاره داشته و آن را در راستاى خط تهاجمى دشمن توصیف کردند.
10-تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند .
11- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز .
با توجه به تمام مطالبى که گفته شد ضرورت مقابله جدى با جنگ روانى دشمن به شیوه هاى سخت افزارى و نرم افزارى بر کسى پوشیده نمى ماند. اما در این میان وحدت استراتژیک تمام نهادهاى کشور براى پاسداشت تمامیت ارضى نیز مقدمه اى لازم براى خنثى کردن جنگ روانى دشمنان است.
چه افراد و تشکل هایی هدف جنگ نرم هستند؟
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده می شود می توان گفت که به همان نسبت نیز گروه های مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار می دهد. این موضوع مخالف اهداف جنگ سخت است زیرا در جنگ سخت عمدتاً نیروهای نظامی مورد هدف قرار می گیرند.
همه افراد جامعه می توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف، اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم، توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد.
به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، سپاهیان کیدئون با افزایش چندین برابری مشعل های لشکریان، باعث فریب و ترس مادها شدند و در نتیجه بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یافتند.
نگاهی به گذشتهی جنگ نرم نشان میدهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت میگرفته تا از شورشهایی که در مناطق تسخیر شده بهوجود میآمده، جلوگیری شود. زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقهای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش میشد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان میآمدند، برای دیگران تعریف میکردند که او چگونه با مردم برخورد میکند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود میشود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیهی مردم شکسته شده بود.
رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگها عبور میکردند، خودها و زرههای بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آنها را عمداً در مسیر جا میگذاشتند تا لشکریان مقابل،
تصور کنند سربازان آنها غول پیکرند و عملاً روحیهی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش میدادند. بنابراین هر حرکتی که روحیهی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.
اولین کسی که روی این مسأله کار کرده است، "سان تزو" است که در کتاب هنر جنگ نکتهای را مطرح میکند و میگوید: "میشود جنگید، اما مهمترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی که او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژیهای رقیب و روحیهی او حمله کرد؛ بهگونهای که آنها بپذیرند که شکست خواهند خورد. اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست میخورد، حتماً در دنیای واقعی نیز شکست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق میکند، روحیه است.
از سوی دیگر، هزینهی جنگ نرم بسیار کمتر از جنگ سخت است. به معاویه میگفتند: چرا اینهمه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج میکنی؟ یکی از پاسخهای معاویه این بود که هزینهی جنگ، بسیار بیشتر از این است. بنابراین معاویه نیز به گونهای عملیات نرم انجام میداد اما امروزه به شکل علمی به این قضیه پرداخته میشود.
کشور ما به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی، اصالت نژادی، وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت جمعیت، امکانات نظامی، اقتدار سیاسی، نفوذ منطقه ای و بین المللی، منابع طبیعی، سرمایه اجتماعی، درایت وتوانمندی رهبران فرهنگی وسیاسی، یکپارچگی انسجام ملی و مهمتر از همه تمسک به فرهنگ و مکتب اهل بیت علیهم السلام و التزام به نظریه ولایت فقیه الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عامل مهمی در بیداری و خیزش ملت های اسلامی منطقه است. بنابراین غرب و در راس آن ایالات متحده کانون حملات نرم و براندازانه خود را متوجه ایران اسلامی کرده اند و در کنار تحمیل 8 سال جنگ تحمیلی، کودتاهای گوناگون، حمایت از گروه های ضد انقلابی و ایجاد اغتشاش در کشور، از انواع متدهای جنگ نرم در حوزه های گوناگونی از جمله سینما، تئاتر، رمان و ادبیات داستانی، شعر، رسانه های دیجیتالی، گروه های مجازی و حقیقی، معنویت های ساختگی و عرفان های دروغین و... بهره برده اند که در مجال خود به تفصیل به این عرصه ها خواهیم پرداخت.
1-جوزف نای.قدرت نرم ص42
جنگ نرم دارای تعریف واحدی نیست وتعاریف گوناگونی ازطرف شخصیتها وتئورسین های سیاسی ونظامی ارائه شده است ولی معروفترین تعریف را به جوزف نای پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه«قدرت نرم» نسبت می دهندبه نظرایشان قدرت نرم به( توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران1) میگویند.
به طورکلی جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارددانست.
اگر بخواهیم تعریفی از عملیات و جنگ نرم ارائه دهیم، میتوان گفت: "هر حرکتی که احیاناً به عنوان مقدمهی جنگ نظامی مطرح میشود و روحیهی طرف مقابل را هدف گرفته است" جنگ نرم نامیده می شود.
جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین ونیز به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
سیر تعابیر و سخنان مرتبط با جنگ فرهنگی از رهبر فرزانه انقلاب
تا ارائه راهبرد " جنگ نرم" - از سال 68 تا 88
1- تهاجم تبلیغاتی- 24/7/1368
2- تهاجم فرهنگی - 24/7/1368
3- تهاجم عجیبی - 7 /9/1368
4 - هجوم فرهنگی- 12/2/1369
5- جنگ فرهنگی- 12/2/1369
6 - تهاجم مالی ،تهاجم پولی، تهاجم نظامی- 7/6/1369
7- حمله فرهنگی - 23/5/1370
8 - توطئه فرهنگی- 23/5/1370
9- شبیخون فرهنگی- 22/4/1371
10- غارت فرهنگی- 22/4/1371
11- قتل عام فرهنگی - 22/4/1371
12- تهاجم نوبه نو و سازمان یافته ازسوی دشمن- 1/5/1371
13- ایجاد جبهه ی فرهنگی دشمن - 21/5/1371
14- تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن- 21/5/1371
15- تهاجم سیاسی - 30/8/1372
16- نیرنگهای فرهنگی - 19/10/1375
17- شبیخون نا مردانه - 23/01/1378
18- هجوم تبلیغات - 27/11/1379
19- شبیخون به سرمایههاى معنوى- 23/12/1379
20- حرکت فرهنگی و روانی - 15/4/1383
21 - کارزار فرهنگی - 09/06/1383
22- انحلال فرهنگی - 29/06/1383
23- تهاجم خبرى، تبلیغى، فرهنگى و اخلاقى- 11/9/1383
24- اوج تهاجم فرهنگى-11/9/1383
25- ناتو فرهنگی - 18/08/1385
26 - جنگهاى روانى و تبلیغاتى-13/10/1386
27-تهاجم معنوى، تهاجم فرهنگى، تهاجم نرم - 22/2/1388
28- جنگ نرم- 4/6/1388
((جنگ نرم راست است ، این یک واقعیت است ، یعنی الان جنگ است . البته این حرف را من امروز نمی زنم ، من از بعد از جنگ – از سال 67- همیشه این را گفته ام، بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می بینم ، چه بکنم اگر کسی نمی بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم می بینم صحنه را ، میبینم تجهیز را ، می بینم صف آرایی ها را، می بینم دهانهای باحقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه ی این آرمانها و علیه همه ی آن کسانی که به این حرکت دل بسته اند را ، این ها را انسان دارد می بیند.)) مقام معظم رهبری(14/6/88-دیدار با شعرا)
به اطلاع علاقه مندان این مباحث میرساند کتاب بنده با موضوع(جنگ نرم در فضای رسانه ای وسایبری )چاپ شده است