روشهای فریبرسانهای
مجریان صنعت رسانهای به ما میگویند که جهتگیری اخبار اجتناب ناپذیر است. تحریف و عدم صحّت خبرها، به دلیل فشار برای تحویل آنها در موعد مقرر، پیشداوری غلط، فضای محدود برای چاپ خبر، زمان ناکافی، محدودیت بودجه و مشکلات مربوط به خلاصه کردن خبر میباشد. بعلاوه، هیچ سیستم اطلاع رسانی نمیتواند تمام خبرها را منتقل کند. در نتیجه گزینش خبر ضروری است و بعضی از مخاطبان هرگز راضی نمیشوند.
البته مشکلاتی نیز وجود دارد. اما تحریف رسانهای صرفاً نتیجه اشتباه و مشکلات روزمرّه نیست. درست است که مطبوعات باید اخبار را گزینش کنند، اما چه اصلی در این گزینش دخیل است؟ جهتگیری رسانهای به صورت اتفاقی نمیتواند باشد، بلکه همواره در یک جهت است و آن حمایت از مدیران در برابر کارگران، شرکتها در برابر منتقدان آنها، ثروتمندان سفید پوست در برابر فقرا، کاغذبازی در برابر معترضان به آن، انحصار دوحزبی در برابر احزاب چپگرای ثالث، خصوصیسازی و اصلاحات بازار آزاد در برابر توسعه بخش دولتی، تسلط آمریکا برجهان سوم در برابر تغییرات اجتماعی یا انقلابی، سیاست امنیت ملی در برابر منتقدان این سیاست و روزنامهنگاران محافظه کار همچون راش لینباف و جرج ویل در برابر روزنامهنگاران ترقی خواه و مردمی همچون جیمهای تاور و رالف نادر میباشد.
گرایش ذاتی جریان رسانهای، دقیقاً بازتابندة ایدئولوژی غالب است و به ندرت به سمت حوزه هایی که باعث نارضایتی سران قدرت سیاسی و اقتصادی، از جمله کسانی که صاحب رسانهها یا تبلیغات مربوط به آن هستند، منحرف میشود. حاصل چنین روندی کلیات ناقصی از شیوههایی است که این گرایشات دستهبندی و عرضه می کند.
حذف و پنهان کاری
فریبکاری اغلب در بخشهای ذکر نشده خبر پنهان است. رایجترین شکل تحریف رسانهای حذف کردن است. گاهی حذف نه تنها شامل جزییات مهم خبر، بلکه شامل کل آن و حتا خبرهایی که دارای اهمیت فراوان هستند، میشود. همانگونه که ذکر شد، گزارشهایی که ممکن است انعکاس دهنده نکات منفی موجود در قدرتها باشند، هرگز منتشر نمیشوند. از این روست که مسموم شدن چند نفر توسط یک شخص طغیانگر به عنوان خبری مهم تلقی میشود، اما داستان غمانگیزتر مسمومیت هزاران کارگر یک کارخانه به خاطر حفظ منافع کارخانه داران بزرگ (که خود صاحب رسانهای مهم هستند یا به آن آگهی میدهند) به رغم تلاش فراوان گروههای محافظ ایمنی کارگران برای علنی کردن موضوع، چندین دهه مخفی میماند.
ما دربارة سرکوبگری سیاسی که از سوی دولتهای چپگرایی چون کوبا ( با وجود این که گزارش اخیر وزارت خارجه تنها به وجود شش زندانی سیاسی در کوبا اشاره کرده است) اعمال میشود بسیار شنیدهایم، اما تقریباً هیچ چیزی در بارة اعمال وحشیانه و کشتار جمعی که از سوی کشورهای راستگرای مورد حمایت آمریکا از جمله ترکیه، اندونزی، عربستان سعودی، مراکش، السالوادور، گواتمالا و کشورهای بیشمار دیگری انجام میشود، چیزی نمیشنویم.
رسانهها اغلب رویدادهایی را که حقیقتاً حساس هستند، کم اهمیت جلوه میدهند. به همین دلیل است که در سال 1965 ارتش اندونزی – با راهنمایی، تجهیز، آموزش و تأمین مالی ارتش آمریکا و سازمان سیا – احمد سوکارنو را از ریاست جمهوری خلع و حزب کمونیست اندونزی و متحدان آن را ریشه کن و نیم میلیون نفر (بعضی این رقم را بیش از یک میلیون تخمین زدهاند) را قتل عام کرد که از زمان قتل عام حزب نازی، بزرگترین کشتار گروهی به شمار میرود. ژنرالها همچنین صدها کلینیک، کتابخانه، مدرسه و مراکز اجتماعی را که کمونیستها احداث کرده بودند، نابود کردند. حتا اگر یک گزارش دربارة آن حادثه منتشر میشد میتوانست به جنجالی بزرگ تبدیل شود، اما سه ماه طول کشید تا مجلة تایم به موضوع اشاره کرد و نیز یک ماه دیگر طول کشید تا روزنامة نیویورک تایمز (4/5/1966) با انتشار سرمقالهای ارتش اندونزی را برای اینکه «نقش خود را با نهایت دقت بازی کرده است» ستود.
دروغ گویی، صریح و تکراری
زمانی که حذف کردن برای پنهان کاری کافی نباشد، رسانه به دروغگویی مستقیم روی میآورد. سازمان سیا طی چهل سال در ایتالیا، فرانسه، جزیرة کرس، هندوچین، افغانستان و آمریکای مرکزی و جنوبی خود را درگیر قاچاقچیان مواد مخدر کرده بود. بیشتر این فعالیتها مورد بررسیهای گسترده کنگره قرار گرفتند و سندی عمومی به شمار میروند. اما به نظر نمیرسد رسانهها چیزی از آن شنیده باشند.
در ماه اوت سال 1996، زمانی که نشریة خبری سن خوزه مرکوری دربارة محمولههای قاچاق مشترک بین سازمان سیا و گروه کنترا که در شرق لسآنجلس در دریا غرق شد گزارشهایی منتشر کرد، رسانههای مهم آمریکا حقیقت را کتمان و موضوع را پنهان کردند. اما پس از آن که این گزارشها از طریق سایتهای اینترنتی در سراسر جهان منتشر شدند، کتمان کردن موضوع بسیار دشوار شد و رسانهها حملة خود را آغاز کردند. روزنامههای واشینگتن پست و نیویورک تایمز و شبکههای تلویزیونی و شبکههای اطلاع رسانی اعلام کردند که «مدرکی» دال بر دخالت سازمان سیا وجود نداشته است و گزارش مرکوری «اشتباه روزنامهنگاری» بوده و مشکل واقعی علاقة مردم به این مسأله بوده یعنی سادهلوحی، جنون و توطئه. در حقیقت، گزارش مرکوری که حاصل یک سال تحقیق بود، عوامل و دلالان ویژهای را معرفی کرده بود و زمانی که این گزارش از طریق شبکه اینترنت منتشر شد، اسناد و شهادتنامههای مفصّلی ضمیمة آن شد که اتهامات وارده را ثابت میکردند. رسانهها آن اسناد را رد کرده و مکرراً به دروغ میگفتند که چنین چیزی وجود نداشته است.
اَنگ زدن
صاحبان رسانهها مانند همة تبلیغ کنندگان با اَنگ زدن مثبت و منفی، در پیشکل دادن به درک ما از موضوعات هستند. بعضی اَنگهای مثبت عبارتند از : «ثبات»، «رهبری قاطع رییس جمهور» ، «دفاع نیرومند» و «اقتصاد سالم». در حقیقت، چه کسانی خواستار بیثباتی، ریاست جمهوری ضعیف، دفاع شکننده واقتصاد بیمار هستند؟ این برچسبها توضیحی برای موضوع هستند و بدون مواجهه با ویژگیهای واقعی که ممکن است ما را به نتیجهای متفاوت رهنمون شوند، عمل میکنند.
بعضی برچسبهای منفی عبارتند از : «شورشیان چیگرا»، «تروریستهای اسلامگرا» ، «نظریههای توطئه»، «تبهکاران مناطق فقیرنشین» و«مزاحمان». این برچسبها به ندرت درون محیط بزرگتر روابط و مسایل اجتماعی از بین میروند. خود مطبوعات نیز توسط صدها روزنامهنگار، مفسّر و مجری تلویزیونی محافظه کار که فضای ارتباطات را پر کردهاند اما ادعا میکنند که از این صحنه حذف شدهاند، انگ «رسانههای آزاد» میخورند.
انتقال اخبار دروغین
یک روش دروغگویی، پذیرش ظاهری دروغهای رسمی و انتقال آنها به مردم بدون تأیید کافی آنهاست. در دهة 50 میلادی، مطبوعات طی چهار سال برای سناتور جوزف مک کارتی همین نقش را ایفاکردند، یعنی زمانی که وی با اتهاماتی چون خیانت و شوراندن حزب کمونیست علیه مردم مواجه شد و امکان نداشت بدون همراهی کردن رسانههای ملی افراد را قربانی کند، اما اقدامات وی بدون هیچ دردسری ادامه یافت.
عملکرد مطبوعات تقریباً در همة زمینههای سیاست داخلی و خارجی ویژگی انتقال اخبار دروغین را داراست به نحوی که روزنامهنگاران را «تندنویسان قدرت» مینامند ( بعضی اَنگها واقعاً مناسبند). زمانی که این موضوع در بین روزنامه نگاران به بحث گذاشته شد، آنها پاسخ دادند که نمیتوانند ایدئولوژی شخصی خود را وارد گزارشهایشان کنند و در حقیقت، هیچ کس نیز چنین توقعی از آنها نداشت. اما انتقاد من این است که آنان در واقع این کار را میکنند. معمولاً ادراکات متعارف ایدئولوژیک آنها با ادراکات ایدئولوژ یک رؤسایشان و مقامات بهطور عاّم هم راستا میشود و آنها را به عرضه کنندگان وفادار عرف متداول تبدیل میکند.
توازن غلط
مطبوعات هماهنگ با معیارهای روزنامهنگاری منصفانه برای پیبردن به هر دو روی سکّه حقایق با منابع خبری به رقابت برمیخیزند. در حقیقت، دو طرف به ندرت برسر تسلط برابر به توافق میرسند. تحقیقی مشخص کرد که در رادیو ملی آمریکا (رسانهای که به نظر لیبرالتراز بقیه میرسد) سخنگویان جناح راست اغلب به تنهایی در مصاحبهها شرکت میکنند، در حالی که حضور دموکراتها – در اوقات محدودی که حاضر به مصاحبه میشوند – همواره با حضورمحافظهکاران تعدیل میشود. بعلاوه، دو سوی سکّه یک ماجرای خبری، لزوماً بیان کننده تمام جنبههای آن نیست و دیدگاههای جناح چپ پیشرو و افراطیّون تقریباً کاملاً متفاوت از یکدیگر است.
طی دهة 80 میلادی، در میزگردهای تلویزیونی که با موضوع سیاست دفاعی تشکیل میشدند، «کارشناسانی» که میخواستند سطح بالای هزینههای نظامی را حفظ کنند در برابر «کارشناسانی» قرار میگرفتند که میخواستند بودجه نظامی را هر چه بیشتر افزایش دهند و به ندرت کسانی که طرفدار کاهش جدی بودجة دفاعی بودند در این میزگردها حضور مییافتند.
چارچوب بندی
مؤثرترین روش تبلیغ روشی است که به جای دورغگویی بر چارچوب بندی اتکّا کند. وسایل ارتباط جمعی با توجه به حقیقت به جای کتمان آن و با تأکید و استفاده از ابزارهای کمکی دیگر میتوانند بدون جانبداری آشکار و دوری بیش از حد از حقیقت، تأثیر دلخواه خود را برجای گذارند . چارچوب بندی از طریق روش گردآوری اخبار، میزان افشاگری، جایگاه (صفحه اول یا صفحات داخلی روزنامه، خبر لید یا آخرین )، نحوه بیان (دلسوزانه یا تحقیرآمیز)، تیتر و تصاویر مربوط به خبر، و در مورد رسانههای صوتی و تصویری، با افکتهای دیداری و شنیداری حاصل میشوند.
از گویندگان خبر به عنوان عامل کمکی استفاده میشود. آنها باید با به کاربردن بیانی خوشایند سعی کنند حس بیطرفی خود را نسبت به موضوع منتقل کنند. مفسّران تلویزیون و سرمقاله نویسان و نویسندگان مطالب روزنامهها برسبک شناخته شده و شیوه بیانی که برای ترویج اعتبار و اطمینان بخشی خبر، یاآن چه که تکذیب آمرانه نامیده میشود، تأثیرگذار هستند و این کار را با بیان عباراتی چون «این وضعیّت چگونه خاتمه خواهد یافت؟ تنها زمان مشخص میکند. »ویا« نمیتوان مطمئن بود.» (که ترجمة بهتر آن «من نمیدانم و اگر من ندانم، هیچ کس دیگری هم نخواهد دانست» میباشد.) انجام میدهند. چنین اعتبار بخشی گاهی با وانمودکردن بدیهیات پیش پا افتاده به عنوان حقایق عمیق حاصل میشود. بنابر این، گویندگان خبر میآموزند که از جملههایی مانند «اگر حمله به سرعت پاسخ داده نمیشد، دو طرف درگیر با جنگی طولانی مدت مواجه میشدند»، « اگر مشکل غیر منتظرهای پیش نیاید ، پرتاب موشک فضاپیما طبق برنامه انجام خواهد شد» و «به دلیل اوج گرفتن احساسات رأی دهندگان، انتظار میرود در روز رأیگیری با جمعیت انبوهی از مردم مواجه شویم» و «اگر کنگره سریع اقدام نکند، لایحه راه به جایی نخواهد برد» استفاده کنند.
ما مایل نیستیم که سرنوشت مردم و دموکراسی مان به هر فرجامی ختم شود، از این رو باید نسبت به شیوههای تحریف رسانهای که ریشه در تولید روزانه اخبار و گزارشها دارند،هشیار باشیم. معمولاً ، رسانههای خبری اطلاعات و تفسیرهایی را که ممکن است به شهروندان کمک کنند تا در فضایی دموکراتیک درک خود را از شیوه های انتقاد تقویت کنند، در اختیار آنان قرار نمیدهند. کار رسانهها، ایمنسازی قلمرو کلام برای تشکیل آمریکایی است که پیش از آن که فرصتی برای تفکر داشته باشیم، به ما بگویند به چه چیزی بیاندیشیم. زمانی که متوجه شویم انتخاب خبر برای جلب نظر کسانی است که دارای قدرت، موقعیت و ثروت هستند، از شکایت از عملکرد سرسری مطبوعات صرفنظر کرده و به تحلیل خدمات رسانهها به صاحبان قدرت میپردازیم.
مایکل پارنتی در سال 1962 دکترای خود را در رشتة سیاست از دانشگاه ییل دریافت کرد و در چندین دانشگاه و دانشکده به تدریس اشتغال داشته است. وی سیزده کتاب تألیف کرده است که ازجمله آنها: دموکراسی برای عده ای قلیل؛ قدرتمند و ضعیف؛ حقیقتسازی : سیاستهای رسانههای خبری ؛ شمشیر و دلار: امپریالیسم، انقلاب و مسابقه تسلیحاتی؛ رسانه اعتمادساز: سیاست تفریحات ؛ سرزمین بتها، اسطورههای سیاسی در آمریکا؛ علیه امپراتوری: حقایق کثیف؛ و سیاه جامگان و سرخ جامگان : فاشیسم منطقی و براندازی کمونیسم میباشد. مقالههای دکتر پارنتی در نشریات دانشگاهی و فصلنامههای سیاسی متعددی منتشر شده است. وی در برکلی کالیفرنیا زندگی میکند و خود را وقف نوشتن و سخنرانی در سراسر کشور کرده است .
برگرفته از کتاب 20 سال سانسور خبری نوشتة کارل جنسن
انتشار کتاب «قدرت نرم»انتشار کتاب «قدرت نرم»
ترجمه کتاب «قدرت نرم» (تألیف جوزف نای) به قلم آقایان روحانی و ذوالفقاری از سوی دانشگاه امام صادق (ع) ، منتشر و عرضه گردید. در این کتاب که با مقدمه آقای دکتر افتخاری منتشر شده، ماهیت، منابع، انواع و کاربرد قدرت نرم به بحث و بررسی گذارده شده است. کتاب حاضر از جمله منابع اصلی و مرجع در حوزه قدرت شناسی است که مطالعه آن به کلیه اساتید و دانشجویان و محققان این حوزه توصیه میشود. کتاب در 288 صفحه (رقعی) و با قیمت 25000ریال چاپ شده است. (شابک 2-63-7746-964-978) علاقهمندان جهت تهیه این اثر با انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) و یا شماره 88094915 تماس حاصل نمایند.
قدرت نرم،عنوان کتابی است که از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج منتشر شده است.
نویسنده کتاب قدرت نرم"جوزف اس نای" و مترجمان آن سید محسن روحانی و مهدی ذوالفقاری هستند.
چاپ اول کتاب قدرت نرم با مقدمه دکتر اضغر افتخاری استادیار دانشگاه امام صادق (ع) در 288 صفحه با شمارگان 1000 جلد و با قیمت 25000 ریال در سال 1387منتشر شده است.
در مقدمه استادیار دانشگاه امام صادق(ع) بر کتاب قدرت نرم در بیان اصول راهنمای قدرت نرم در گفتمان غربی تصرح شده که طرح گفتمان قدرت نرم در بستر تفکر غربی مبتنی بر دو اصل هنجاری شدن قدرت و اجتماعی شدن قدرت است که در فضای انتقادی شکل گرفته است.
کتاب قدرت نرم همچنین دارای مقدمه نویسنده است که در آن جوزف نای به عنوان مبدع اصلاح قدرت نرم در تعریف قدرت نرم گفته است قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب مطلوب از طریق جاذبه،نه از طریق اجبار یا تطمیع.قدرت نرم از جذابیت فرهنگ،ایده آل های سیاسی و سیاست های یک کشور ناشی می شود.
عناوین فصول کتاب قدرت نرم به شرح زیر است:
فصل اول: ماهیت متغییر قدرت
فصل دوم: منابع قدرت آمریکا
فصل سوم: قدرت دیگران
فصل چهارم: بکارگیری صحیح قدرت نرم
فصل پنجم: قدرت نرم و سیاست خارجی آمریکا
همچنین از صفحه 253 تا 288 یاداشت های کتاب آمده است
جوزف نای، محقق برجسته روابط بینالملل که خود برای اولین بار اصطلاح «قدرت نرم» را به کار برد، وی در این کتاب ایدهها و استدلات مربوط به قدرت نرم را در متن شکلگیری سیاست خارجی آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر و به خصوص جنگ عراق مورد بررسی قرار داده است. از نظر نای موفقیت در سیاستهای جهانی مستلزم استفاده از قدرت نرم به همراه قدرت سخت میباشد. لذا کشورهایی در این زمینه موفقند که توجه کافی به استفاده از قدرت نرم داشته باشند. از نظر نای قدرت نرم توان یک کشور برای دستیابی به اهدافش از طریق جذابیت و نه اجبار یا تنبیه میباشد. این جذابیت از فرهنگ، ایدههای سیاسی و سیاستهای یک کشور ناشی میگردد. زمانیکه سیاستهای یک کشور در نگاه دیگران مشروع به نظر برسد، قدرت نرم اعمال شده است. به نظر نای آمریکا در صورتی قادر به تسلط بر دیگران خواهد بود که با کمک به کمپانیها، بنیادها، دانشگاهها و نهادهای جامعه مدنیاش بتواند در اعمال قدرت نرم از دیگران پیشی بگیرد، در این میان فرهنگ، ایدهها و ارزشهای آمریکایی در جذب حامیان و متحدان برای واشنگتن بسیار مهم میباشد. به هر حال این کتاب در ? فصل سازماندهی شده است.
در فصل اول با عنوان «تغییر در ماهیت قدرت»، نویسنده ضمن تعریف قدرت نرم بر این نظر است که قدرت نرم صرفا همان نفوذ نیست قدرت نرم بیشتر اغواء یا توان برای شکل دادن به ترجیحات یا جذب ایران میباشد. نای در ادامه سه منبع اصلی باری قدرت نرم یک کشور برمیشمارد. فرهنگ آن کشور (در جاییکه برای دیگران جذاب باشد)؛ ارزشهای سیاسی آن کشور (زمانیکه مطابق با معیارهای زندگی آنها در داخل و خارج از کشور باشد)؛ سیاست خارجی آن کشور (زمانیکه در نظر دیگران مشروع و دارای اقتدار اخلاقی باشد). نای در ادامه این فصل ضمن اشاره به محدودیتهای قدرت نرم بر تغییر نقش قدرت نظامی تاکید میکند او از تغییرات علمی و تکنولوژیک؛ تکنولوژی ارتباطاتی مدرن، تغییرات اجتماعی در دموکراسیهای بزرگ به عنوان عوامل تاثیرگذار بر تغییر نقش قدرت نظامی یاد کرده و تاثیر عوامل فوق را بر مباحث مربوط به تروریسم مورد بررسی قرار میدهد. در بحثهای پایانی این فصل نویسنده ضمن بیان نمونههایی از تعاملات میان قدرت نرم و سخت و تأثیرگذاری این دو بر هم برای تقویت یکدیگر، ماهیت قدرت را در عصر جهانی اطلاعاتی مورد بررسی قرار میدهد. نای با تمایزگذاری میان سه نوع قدرت نظامی، اقتصادی و نرم بر این نظر است که در عصر اطلاعات قدرت نرم در حال تبدیل شدن به قدرتی مهمتر در سیاستهای جهانی میباشد.
فصل دوم این کتاب به منابع قدرت نرم آمریکا پرداخته است. به نظر نای ایالات متحده بهطور بالقوه بیشترین منابع را برای اعمال قدرت نرم دارد. آمریکا نهتنها بزرگترین اقتصاد جهان را داراست بلکه نیمی از کمپانی بزرگ جهان در آمریکا قرار دارد این میزان ? برابر بیشتر از کمپانیهای ژاپنی که نزدیکترین رقیب آمریکا محسوب میگردند، میباشد.
نویسنده همچنین به چندین شاخص اجتماعی برای نشان دادن توان بالقوه آمریکا برای ایجاد جذابیت اشاره مینماید ازجمله برنامههای رادیو و تلویزیونی و سینمای این کشور، میزان برندگان جایزه نوبل، میزان ثبتنام از دانشجویان خارجی، میزان انتشار کتب و مقالات علمی، ... ژوزف نای در ادامه این فصل ضمن بررسی علل تغییرات حاصل شده در جذابیت ایالات متحده و تأثیری که این تغییرات میتواند بر دستاوردهای سیاسی بگذارد، موضوع ظهور و بروز آمریکاستیزی در جهان را بررسی و اظهار میدارد که علیرغم منابع بالقوه برای ایجاد جذابیت آمریکا به دنبال جنگ عراق در سال ???? تا حد بسیار زیادی جذابیتش را از دست داده است. وی در ادامه با توجه به سه منبع اصلی برای قدرت نرم یعنی فرهنگ، ایدههای سیاسی و سیاست خارجی، منافع قدرت نرم آمریکا را در این چارچوب بررسی و به ابعاد جذابیت آمریکا در نقاط مختلف جهان میپردازد. فصل سوم این کتاب با اشاره به اینکه دیگر کشورها یا بازیگران غیردولتی نیز میتوانند با استفاده از قدرت نرم خود مانع رسیدن آمریکا به اهدافش گردند و البته شاید هم به این کشور در رسیدن به اهدافش کمک کنند، به بررسی قدرت نرم کشورهای اروپایی، آسیایی و بازیگران غیردولتی پرداخته است.
نویسنده در فصل چهارم این کتاب با عنوان «بکارگیری قدرت نرم» بر این نظر است که بکارگیری قدرت نرم مشکلتر میباشد چراکه بسیاری از منابع اصلی قدرت نرم خارج از کنترل دولتها و حکومتها میباشد ضمن اینکه منابع قدرت نرم اغلب بهطور مستقیم بر محیط سیاسی تاثیرگذارند و گاهی اوقات سالها طول میکشد نتایج مطلوب را ایجاد نمایند. در ادامه این فصل به تلاشهای صورت گرفته در چند قرن اخیر در بکارگیری قدرت نرم در نظام بینالملل توسط قدرتهای بزرگ بهطور مختصر اشاره شده و دیپلماسی عمومی در عصر اطلاعات مورد بررسی قرار گرفته است. در همین راستا در ابتدا به شکلگیری دیپلماسی عمومی و ابعاد این دیپلماسی شامل ارتباطات روزانه، ارتباطات استراتژیک، روابط پایدار با افراد تاثیرگذار از طریق سمینارها، کنفرانسهای مبادلات، دسترسی به رسانهها پرداخته شده است. به نظر نای هر سه بعد یاد شده در دیپلماسی عمومی نقش اساسی در کمک به ایجاد تصویری جذاب از یک کشور بازی کرده و در بهبود چشمانداز کسب نتایج مطلوب برای آن کشور تاثیرگذار میباشد.
در ادامه این فصل خاورمیانه به عنوان نمونهای که در آن قدرت نرم آمریکا به چالش کشیده شده است، مورد بررسی قرار گرفته است. آینده دیپلماسی عمومی آمریکا بخش پایانی این فصل را تشکیل میدهد.در فصل پنجم و پایانی این کتاب با عنوان قدرت نرم و سیاست خارجی آمریکا، با اشاره به افزایش آمریکاستیزی در جهان در چند سال گذشته، هزینههای نادیده گرفتن اهمیت قدرت نرم توسط آمریکا تشریح گشته است. به نظر نویسنده آمریکا در بکارگیری قدرت نرم در سالهای اخیر کمتر موفق بوده است. نویسنده در ادامه برای بهبود توان قدرت نرم آمریکا توصیههایی را ارائه می نماید.
بررسی محتوایی کتاب
موضوع قدرت نرم از جدیدترین مباحثی است که در ادبیات گستردة علوم سیاسی و روابط بینالملل ظهور کردهاست. قدرت نرم با نام جوزفنای گره خورده و بیشک وی مبدع این تئوری است. او از اوایل دهه نود میلادی در قرن بیستم تلاشهای خود را در کتب و مقالات متعددی بر توصیف، تبیین و گاه تجویز مؤلفههای قدرت نرم متمرکز کرده است. جناب آقای دکتر افتخاری که از استادان مسلّم در این حوزه است، مقدمهای در آغاز کتاب نگاشته و به طور نسبتاً مبسوطی به مباحث مربوط به «چهرههای قدرت و گذار از سختافزارگرایی» پرداخته است.
اصول راهنما در گفتمان غربی که به موضوعاتی از قبیل هنجاری شدن قدرت، اجتماعی شدن قدرت میپردازد، مورد بحث قرار گرفته و در ادامه، نویسنده محترم مقدم به اصول راهنمای گفتمان اسلامی در عناوینی چون شرعی سازی قدرت میپردازد. اصول راهنمای مکتب امام خمینی (ره) آخرین سرفصلی است که در این مقدمه دیده میشود و با یادداشتها و فهرستی از منابع، مقدمه به پایان میرسد.
فصل اول کتاب، با بحث «ماهیت متغیّر قدرت» آغاز میشود. مفهوم قدرت و منابع قدرت و تبدیل منابع به قدرت تحقّقیافته، از بحثهای اولیة این فصل است. سپس نویسنده به قدرت نرم میپردازد و با ارائة تعریفی از قدرت نرم تلاش میکند عناصر و ارکان اصلی در این مفهوم را بازشناسی و باز تعریف کند. وی با ارائة جدولی از نسبتهای میان رفتارها و منابع، طیف قدرت سخت و قدرت نرم را تعریف کرده، از نسبت میان آنها سخن میگوید. مؤلف در بحث بعدی به منابع قدرت نرم پرداخته، تلاش میکند توانمندی و ضریب تأثیرگذاری این منابع را توضیح دهد. نسبت میان سیاستهای حکومت و قدرت نرم از مباحث جدّی این فصل است. محدودیتهای قدرت نرم را نویسنده به عنوان یکی از فقرات این فصل مورد تحلیل قرار داده است. از دیدگاه نویسنده، «قدرت نرم با جلوگیری از حملات و حفاظت از مرزها و متّحدان به نسبت قدرت سخت، ارتباط کمتری دارد». پرداختن به برخی از دیدگاههای مخالفان قدرت نرم و ذکر نظر آنها در باب اینکه نظرسنجیها قابل اعتماد نیستند و زود گذر میباشند یا اینکه نظر سنجیها مقیاسهای ضروری برای اندازهگیری میزان قدرت نرم هستند ولی معیارهای کاملی نیستند، از جمله بررسیهای نویسنده در محدودیتهای قدرت نرم است. نقش متغیّر قدرت نظامی، تروریسم و خصوصیسازی جنگ، کنش متقابل قدرت نرم و قدرت سخت و اینکه گاه این دو نوع قدرت یکدیگر را تقویت و تحکیم میکنند و گاهی در تعارض با یکدیگر قرار میگیرند و بررسی مطالعاتی مورد جنگ عراق در این باب، نشانگر کاربردیتر کردن موضوع از دیدگاه نویسنده است.
قدرت در عصر جهانی اطلاعات از دیگر موضوعاتی است که نویسنده در این فصل بدان پرداخته است. تعامل میان سیاستهای حکومت، رفتارها، نوع قدرت و عنصر اولیة مبادلات، از موضوعات مورد بررسی در این فصل است که در واقع؛ پایان دهندة فصل اول میباشد.
بررسی محتوایی کتاب
دکتر رضا کلهر
با مقدمهای از استاد محترم و فاضل جناب آقای دکتر اصغر افتخاری آغاز شده، با مقدمهای از نویسنده و سپاسگزاری او از دستاندرکاران و همکاران ادامه مییابد. کتاب پس از این دو مقدمه و سپاسگزاری، در پنج فصل تنظیم شده و در انتها یادداشتهای هر فصل آمده است.
موضوع قدرت نرم از جدیدترین مباحثی است که در ادبیات گستردة علوم سیاسی و روابط بینالملل ظهور کردهاست. قدرت نرم با نام جوزفنای گره خورده و بیشک وی مبدع این تئوری است. او از اوایل دهه نود میلادی در قرن بیستم تلاشهای خود را در کتب و مقالات متعددی بر توصیف، تبیین و گاه تجویز مؤلفههای قدرت نرم متمرکز کرده است. جناب آقای دکتر افتخاری که از استادان مسلّم در این حوزه است، مقدمهای در آغاز کتاب نگاشته و به طور نسبتاً مبسوطی به مباحث مربوط به «چهرههای قدرت و گذار از سختافزارگرایی» پرداخته است
اصول راهنما در گفتمان غربی که به موضوعاتی از قبیل هنجاری شدن قدرت، اجتماعی شدن قدرت میپردازد، مورد بحث قرار گرفته و در ادامه، نویسنده محترم مقدم به اصول راهنمای گفتمان اسلامی در عناوینی چون شرعی سازی قدرت میپردازد. اصول راهنمای مکتب امام خمینی (ره) آخرین سرفصلی است که در این مقدمه دیده میشود و با یادداشتها و فهرستی از منابع، مقدمه به پایان میرسد
فصل اول کتاب، با بحث «ماهیت متغیّر قدرت» آغاز میشود. مفهوم قدرت و منابع قدرت و تبدیل منابع به قدرت تحقّقیافته، از بحثهای اولیة این فصل است. سپس نویسنده به قدرت نرم میپردازد و با ارائة تعریفی از قدرت نرم تلاش میکند عناصر و ارکان اصلی در این مفهوم را بازشناسی و باز تعریف کند. وی با ارائة جدولی از نسبتهای میان رفتارها و منابع، طیف قدرت سخت و قدرت نرم را تعریف کرده، از نسبت میان آنها سخن میگوید. مؤلف در بحث بعدی به منابع قدرت نرم پرداخته، تلاش میکند توانمندی و ضریب تأثیرگذاری این منابع را توضیح دهد. نسبت میان سیاستهای حکومت و قدرت نرم از مباحث جدّی این فصل است. محدودیتهای قدرت نرم را نویسنده به عنوان یکی از فقرات این فصل مورد تحلیل قرار داده است. از دیدگاه نویسنده، «قدرت نرم با جلوگیری از حملات و حفاظت از مرزها و متّحدان به نسبت قدرت سخت، ارتباط کمتری دارد». پرداختن به برخی از دیدگاههای مخالفان قدرت نرم و ذکر نظر آنها در باب اینکه نظرسنجیها قابل اعتماد نیستند و زود گذر میباشند یا اینکه نظر سنجیها مقیاسهای ضروری برای اندازهگیری میزان قدرت نرم هستند ولی معیارهای کاملی نیستند، از جمله بررسیهای نویسنده در محدودیتهای قدرت نرم است. نقش متغیّر قدرت نظامی، تروریسم و خصوصیسازی جنگ، کنش متقابل قدرت نرم و قدرت سخت و اینکه گاه این دو نوع قدرت یکدیگر را تقویت و تحکیم میکنند و گاهی در تعارض با یکدیگر قرار میگیرند و بررسی مطالعاتی مورد جنگ عراق در این باب، نشانگر کاربردیتر کردن موضوع از دیدگاه نویسنده است.
قدرت در عصر جهانی اطلاعات از دیگر موضوعاتی است که نویسنده در این فصل بدان پرداخته است. تعامل میان سیاستهای حکومت، رفتارها، نوع قدرت و عنصر اولیة مبادلات، از موضوعات مورد بررسی در این فصل است که در واقع؛ پایان دهندة فصل اول میباشد.
جنگ نرم رسانههای مصرفگراجنگ نرم رسانههای مصرفگرا
در طلیعهی ظهور قرن بیستم، کمکم تولیدکنندگان و شرکتها و امپراطوریهای تجاری که گسترهی خود را به کشورهای دیگر نیز کشانده بودند، به این نتیجه رسیدند که برای بهرهبرداری بیشتر و مناسبتر از توان فراوان سازمانهایشان که روزبهروز به آن افزوده میشد، راهی جز مصرف انبوه وجود ندارد. دنیا دنیای مبارزه بر سر تصاحب بازارها است و باید برای سود بیشتر به بازارهای سرزمینهای دور روی آورد.
چنان که تاریخ نشان میدهد، در ابتدا این کار با نیروی نظامی و فتح سرزمینهای غرب و شرق کرهی زمین صورت میگرفت ولی در شرایط کنونی، حملات نظامی تا حدودی محدود شده و غربیها راه چاره را افزایش مصرف عمومی و فراهم کردن رفاه برای همه دانستهاند و برآنند تا به طور روزافزون، روشهایی را بیابند که ضمن استفادهی عموم از مصرف زیاد در تمام زمینهها، چرخ سودآوری ماشینهای صنعتی از کار نیافتد و همواره به گردش خود به گونهای فزاینده ادامه دهد.
در این میان تبلیغ کالاهای تجاری به یکی از سادهترین و سریعترین روشها در اکثر شرکتهای بزرگ دنیا تبدیل شده است. تلویزیون و رسانه را نیز میتوان مهمترین ابزار این روش دانست. تنها این وسیله است که میتواند پیام صاحبان شرکتهای تولیدی را به طور گسترده به درون خانههای مردم در سراسر جهان ببرد. این رسانه در حقیقت به عنوان فرد سوم این خانوادهها در نقش میهمانی ناخوانده کمکم رأی اعضای خانواده را از روی پدر خانواده برمیگرداند و به سوی افکار منتشر شده از سوی خود جلب میکند.
مصرفگرایی اسطورهای است که فرد را با مصرف کردن خشنود میکند و حس یکپارچه بودن با دیگران را به او میبخشد. جملات تبلیغی به شکلی جذاب، جانشین ایدهآلهای مصرفکننده برای تجربههای هنری، مذهبی و خانوادگی میشود و پیچ و تابهای دستکاری شده توسط رسانهها در نقاب اجتماعی را جایگزین ارزشهای معنوی میکند. تلویزیون نه برای سرگرم کردن ما که برای فروش کالاها به ماست که به وجود آمده و کار بیشتر کسانی که در شبکههای تلویزیونی کار میکنند، جلب توجه مردم است و البته تداوم این جلب توجه تا جایی که بتوانند کالایی را تبلیغ کنند.
روزگاری تبلیغاتچیها کودکان را بهعنوان یک گروه جمعیتی، نادیده میگرفتند اما امروزه کودکان و نوجوانان نیز یکی از گروههای هدف این رسانهها هستند؛ چرا که آنها قدرت خرج کردن دارند. درآمدهای قابل خرج آنها بسیار هنگفت است. آنها در بزرگسالی در زمرهی مصرفکنندگان درخواهند آمد و هزینههایی که صرف برنامهریزی ذهن و نگرش آنها میشود، بعدها جواب میدهد! آنها بر تصمیمات والدین خود برای خرید کالاها تأثیر می گذارند، زیرا برای واداشتن یا ترغیب والدینشان به خرید کالاها و خدماتی خاص، شگردهای بسیاری دارند. کودکان در ازای هر پنج ساعت تماشای برنامهی تلویزیونهای تجاری، یک ساعت آگهی تجاری تماشا میکنند. در واقع ما کودکانمان را به دست شرکتهای تبلیغاتی سپردهایم تا آنها را متقاعد کنند که گرسنه، خسته، زشت و نامحبوب هستند و برای تغییر این وضع، باید پول خرج کنند.
آمریکا با افراشتن آنتنهای متعدد رادیویی و تلویزیونی بدون هیچ نیازی به مداخلهی نظامی میتواند در جامعهی کمونیستی اروپای شرقی نفوذ کند و کوکاکولا را در حالی سر میزهای خانوادههای آلمانیای مهمان کند که شاید چند سال پیش فرزندان و شوهران خود را در جنگ جهانی دوم در جنگ با متفقین از دست دادهاند. این پیشروی تا آنجا ادامه یافت که پس از گذشت دو سه دهه، در اواخر دههی هفتاد میلادی در مسکو نیز شعبههایی از مکدونالد و مرغ کنتاکی تأسیس شد و مشتریان در آنجا با ولع به دنبال صرف غذا همراه با نوشیدنیهایی چون کوکاکولا بودند.
امروز شاید اطلاعات، گرانبهاترین چیز برای همه باشد. با اطلاعات و کنترل آن میتوان به همه چیز دست یافت. برخی نظریهپردازان ارتباطات بیان کردهاند: امروز جهان در دست کسی است که رسانهها را در اختیار دارد. به اعتقاد گردانندگان اصلی صنعت رسانهها، چند مؤسسهی بزرگ، نه تنها رسانههای مهم همگانی آمریکا، بلکه جهان را تحت کنترل خود در خواهند آورد.