سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنگ نرم

4

جنگ نرم رسانه‌های مصرف‌گراجنگ نرم رسانه‌های مصرف‌گرا

در طلیعه‌ی ظهور قرن بیستم، کم‌کم تولیدکنندگان و شرکت‌ها و امپراطوری‌های تجاری که گستره‌ی خود را به کشورهای دیگر نیز کشانده بودند، به این نتیجه رسیدند که برای بهره‌برداری بیشتر و مناسب‌تر از توان فراوان سازمان‌هایشان که روزبه‌روز به آن افزوده می‌شد، راهی جز مصرف انبوه وجود ندارد. دنیا دنیای مبارزه بر سر تصاحب بازارها است و باید برای سود بیشتر به بازارهای سرزمین‌های دور روی آورد.

چنان که تاریخ نشان می‌دهد، در ابتدا این کار با نیروی نظامی و فتح سرزمین‌های غرب و شرق کره‌ی زمین صورت می‌گرفت ولی در شرایط کنونی، حملات نظامی تا حدودی محدود شده و غربی‌ها راه چاره را افزایش مصرف عمومی و فراهم کردن رفاه برای همه دانسته‌اند و برآنند تا به طور روزافزون، روش‌هایی را بیابند که ضمن استفاده‌ی عموم از مصرف زیاد در تمام زمینه‌ها، چرخ سودآوری ماشین‌های صنعتی از کار نیافتد و همواره به گردش خود به گونه‌ای فزاینده ادامه دهد.

در این میان تبلیغ کالاهای تجاری به یکی از ساده‌ترین و سریع‌ترین روش‌ها در اکثر شرکت‌های بزرگ دنیا تبدیل شده است. تلویزیون و رسانه را نیز می‌توان مهم‌ترین ابزار این روش دانست. تنها این وسیله است که می‌تواند پیام صاحبان شرکت‌های تولیدی را به طور گسترده به درون خانه‌های مردم در سراسر جهان ببرد. این رسانه در حقیقت به عنوان فرد سوم این خانواده‌ها در نقش میهمانی ناخوانده کم‌کم رأی اعضای خانواده را از روی پدر خانواده برمی‌گرداند و به سوی افکار منتشر شده از سوی خود جلب می‌کند.  

مصرف‌گرایی اسطوره‌ای است که فرد را با مصرف کردن خشنود می‌کند و حس یکپارچه بودن با دیگران را به او می‌بخشد. جملات تبلیغی به شکلی جذاب، جانشین ایده‌آل‌های مصرف‌کننده برای تجربه‌های هنری، مذهبی و خانوادگی می‌شود و پیچ و تاب‌های دست‌کاری شده توسط رسانه‌ها در نقاب اجتماعی را جایگزین ارزش‌های معنوی می‌کند. تلویزیون نه برای سرگرم کردن ما که برای فروش کالاها به ماست که به وجود آمده و کار بیشتر کسانی که در شبکه‌های تلویزیونی کار می‌کنند، جلب توجه مردم است و البته تداوم این جلب توجه تا جایی که بتوانند کالایی را تبلیغ کنند.

روزگاری تبلیغات‌چی‌ها کودکان را به‌عنوان یک گروه جمعیتی، نادیده می‌گرفتند اما امروزه کودکان و نوجوانان نیز یکی از گروه‌های هدف این رسانه‌ها هستند؛ چرا که آن‌ها قدرت خرج کردن دارند. درآمدهای قابل خرج آن‌ها بسیار هنگفت است. آن‌ها در بزرگسالی در زمره‌ی مصرف‌کنندگان درخواهند آمد و هزینه‌هایی که صرف برنامه‌ریزی ذهن و نگرش آن‌ها می‌شود، بعدها جواب می‌دهد! آن‌ها بر تصمیمات والدین خود برای خرید کالاها تأثیر می گذارند، زیرا برای واداشتن یا ترغیب والدینشان به خرید کالاها و خدماتی خاص، شگردهای بسیاری دارند. کودکان در ازای هر پنج ساعت تماشای برنامه‌ی تلویزیون‌های تجاری، یک ساعت آگهی تجاری تماشا می‌کنند. در واقع ما کودکان‌مان را به دست شرکت‌های تبلیغاتی سپرده‌ایم تا آن‌ها را متقاعد کنند که گرسنه، خسته، زشت و نامحبوب هستند و برای تغییر این وضع، باید پول خرج کنند.

 آمریکا با افراشتن آنتن‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی بدون هیچ نیازی به مداخله‌ی نظامی می‌تواند در جامعه‌ی کمونیستی اروپای شرقی نفوذ کند و کوکاکولا را در حالی سر میزهای خانواده‌های آلمانی‌ای مهمان کند که شاید چند سال پیش فرزندان و شوهران خود را در جنگ جهانی دوم در جنگ با متفقین از دست داده‌اند. این پیشروی تا آن‌جا ادامه یافت که پس از گذشت دو سه دهه، در اواخر دهه‌ی هفتاد میلادی در مسکو نیز شعبه‌هایی از مک‌دونالد و مرغ کنتاکی تأسیس شد و مشتریان در آن‌جا با ولع به دنبال صرف غذا همراه با نوشیدنی‌هایی چون کوکاکولا بودند.  

امروز شاید اطلاعات، گران‌بهاترین چیز برای همه باشد. با اطلاعات و کنترل آن می‌توان به همه چیز دست یافت. برخی نظریه‌پردازان ارتباطات بیان کرده‌اند: امروز جهان در دست کسی است که رسانه‌ها را در اختیار دارد. به اعتقاد گردانندگان اصلی صنعت رسانه‌ها، چند مؤسسه‌ی بزرگ، نه تنها رسانه‌های مهم همگانی آمریکا، بلکه جهان را تحت کنترل خود در خواهند آورد.


ارسال شده در توسط بیشترمطالبش جنگ نرم می باشد